دوباره بهانهٔ جدید برای نوشتن پیدا کردم. اگر خارج از این وبلاگ با من در ارتباط بوده باشید در جریان هستید که حسابی در زندگیم تغییر ایجاد کردم و الان که دارم این مطلب رو مینویسم ظرف حدود یک سال و نیم گذشته ۴۳ کیلو وزن کم کردم. بدون دارو، جراحی یا هر چیز دیگهای. صرفا با ورزش و رعایت تغذیه.
اما چیزی که میخوام اینجا در موردش بنویسم «چگونه لاغر شوید» نیست! بلکه میخوام دربارهٔ چیزهای مهمتری که به دغدغههای ما مربوطه حرف بزنم. چیزهایی که واقعی نیست و ساختهٔ دست صنعت مُد و مجلههاست.
اون زمانی که ورزش نمیکردم و تغذیۀ بیبرنامهای داشتم هیچ وقت مشکلی با چاقی و وزنم نداشتم. دوستایی که به شوخی یا جدی میگفتن شکمت خیلی بزرگ شده بهشون میگفتم: شکم خودمه، خودم خرجش رو میدم، خودم حملش میکنم به خودم مربوطه.
هیچ وقت خجالت نکشیدم و ناراحت نبودم به خاطرش. تنها مشکل، پیدا کردن لباس سایز بزرگ بود که مشکل خاصی نبود و خب همیشه بودن فروشگاههایی که بشه ازشون خرید کرد.
حتا کوهنوردی رو هم شروع کردم صرفاً هدفم تفریح بود. هیچ تصمیمی برای لاغر شدن نداشتم.
اما بعد که دیدم وزنم برای جدیتر دنبال کردن کوهنوردی و سنگنوردی مزاحمه شروع کردم به کاهش وزن. اون هم با یک روشی که منطبق با سبک زندگی خودمه.
اینا رو برای چی دارم میگم؟ برای اینکه بدونید هدف اصلی لاغری نیست. هدف اصلی سلامتیه.
سلامتی جسم و سلامتی روان. حتما دیدید آدمهایی رو که از این عطاری به اون عطاری دنبال معجزه لاغری میگردن و نهایتا احتمالا آسیب میبینن یا اینقدر درگیر وزن و سایز هستن که با پنجاه گرم اضافه وزن یا یه کم بیرون زدن شکم اعصاب و روانشون داغون میشه.
هدف اصلی رضایتمندیه. و این چیزی نیست که توی شرایط خاصی به دست بیاد. کسی که از چیزی که هست راضی نیست احتمالا از چیزی که در آینده هست هم راضی نخواهد بود چون همیشه و همیشه چیزهایی هست که ما بهش نرسیدیم و باید تلاش کنیم تا بهش برسیم.
پس اگه تصمیم دارین لاغر بشین یا وزن کم کنین یا ورزش کنین پیشنهاد میکنم بشینید یک بار برای همیشه اولویتهاتون رو بنویسید. اولویت اول سلامت جسم و روانه. راستش اولویت دیگه ای وجود نداره.
ما لاغر نمیشیم چون دیگران فکر میکنن لاغری خوشگله و چاقی زشت. ما ورزش و تغذیه رو به خدمت میگیریم برای به دست آوردن سلامتی.
پس چیزی که هستین رو دوست داشته باشین و اگر لازمه برای بهتر شدنش تلاش کنین.
خلاصهش اینکه: باید به سمتی بریم که ارزش انسان به همون شخصیت منحصر به فرد خودش باشه و رها باشه از اینکه از خودش متنفر باشه بخاطر چیزی که هست تا بتونه توان و ذهنش رو روی ایجاد تغییرات مثبت در زندگیش، ارتباطاتش و خلاصه چیزهای مهمتر متمرکز کنه. [این پاراگراف برگرفته از the body positive]