با روزی ۳۵ تومن هزینه کردن احتمالا تغییر خاصی در نماز خوندن آدمها اتفاق نمیافته، ولی قطعا جیب همراه اول و شرکا پُر از پول میشه.
کاش یک روزی فرا برسه که مردم اجازه ندن کسی از باورهاشون سوء استفاده کنه.
به امید اون روز
وقتی یک لباس یا جایگاه پیش مردم احترام داره -یا به زور احترامش تحمیل میشه- سوءاستفاده کننده در اون لباس و جایگاه زیاد میشه. ولی همیشه هستن کسایی که همین لباسها رو میپوشن یا توی همین جایگاهها قرار دارن و واقعا خدمت میکنن.
«سردار محمد ناظری» کسی بود که من نمیشناختمش، یک تیکههایی از مسابقهٔ فرمانده که در تلویزیون پخش میشد باعث شد که مدت کوتاهی باهاش آشنا بشم. در مورد شخصیت و کارکترش سرچ کردم، چیزی ندیدم جز اینکه همهٔ زندگیش رو صرف حفظ امنیت ما ها کرده. توی جنگ جنگیده و شیمیایی شده. تا همین قبل از فوتش هم فرمانده یگان ویژه نیروی دریایی بوده.
کسی که قطعا از خانواده و رفاه و آسایش زده تا کشور امنیت رو تجربه کنه. کسی که راه نیفتاد توی خیابونها که به بی ادبی و پلشتی به مردم بگه چی بپوشن و چی نپوشن! کسی که گردن و صدا کلفت نکرد برای مردم که کی بره ورزشگاه و کی نره! صداش و گردنش کلفت بود برای دشمنی که بخواد به کشور ما چپ نگاه کنه. امیدوارم در جهان بعدی ثمرهٔ تلاشها و سختیهایی که کشیده رو ببینه و روحش قرین آرامش باشه.
شاد باشید و صحیح و سالم
پینوشت طولانی:
قطعا همیشه بودن و هستن آدمهای شکمسیری که منت جنگیدن، شهید شدن و جانباز شدن دیگران رو سر مردم میذارن. شما خیلی به اونها اهمیت ندید و شاد باشید. مگسها همیشه دور شیرینیها هستن. همیشه هستن کسایی که از رشادتهای دیگران برای اهداف خودشون استفاده میکنن. همیشه هستن کسایی که شهدا، جانبازها و آدم خوبها رو برای خودشون مصادره میکنن. اجازهٔ این مصادره رو ندید. ما به شهدا و رزمندهها افتخار میکنیم ولی در عین حال از شادی و آزادی هم دفاع میکنیم.
سایت فدراسیون کوهنوردی ایران نوشت:
بنا بر گزارش رسیده، ساعت ۸ صبح امروز -۲۳ اردیبهشت ۹۵- به وقت ایران، «پروانه كاظمي» موفق به صعود پنجمین قله مرتفع جهان «ماكالو» ملقب به «هیولای سیاه» به ارتفاع ۸۴۶۳ متر شد. وی ساعاتی بعد در صحت و سلامت به کمپ چهار بازگشت. این صعود ارزشمند را به وی صمیمانه تبریک عرض می نمائیم.
این موفقیت رو به خانم «پروانه کاظمی» تبریک میگم و امیدوارم همیشه بر فراز قلهٔ فراز و نشیبهای زندگی پیروزمندانه بایستن. جالبه که بدونید، ماکالو از قلههای رشته کوه هیمالیا و برادر کوچک «اورست» محسوب میشه و به دلیل داشتن شیب خیلی زیاد و تیغههای تیز، جزء سخت ترین صعودهاست.
فرود همراه با سلامت از «هیولای سیاه» رو برای ایشون آرزو دارم (:
شاید باشید و تندرست
پرینتر سه بعدی همیشه جایگاه ویژهای در فانتزیهای گیکها و علاقهمندان به تکنولوژی داشته. چه اون زمانی که هنوز در حد تخیل و آرزو بوده و چه الان که تبدیل به یک واقعیت شده که در خیلی جاها مورد استفادهٔ کاربردی داره.
خیلی اتفاقی در یکی از گروههایی که در تلگرام عضو هستم متوجه شدم یکی از دوستان موفق به تولید پرینتر سهبُعدی شده و قصد بازاریابی و فروش این محصول وسوسهکننده رو داره. هر جور حساب کردم دیدم برای من خرید همچین چیزی کالای لوکس محسوب میشه و شاید یک روزی برای تفریح بخرم ((: . کنجکاو شدم و ازشون در مورد این محصول بیشتر پرسیدم و چون برام جذاب بود تصمیم گرفتم که در این وبلاگ ازش حمایت کنم و به شما معرفیش کنم.
خانم مشهدی، به اتفاق یکی از همکارانشون تولید کننده این دیوایس جالب هستن و مدعی هستن که علیرغم اینکه در انتخاب قطعات وسواس داشتن و بهترینها رو برای محصولشون انتخاب کردن، ارزون ترین پرینتر سه بعدی موجود در بازار رو تولید کردن. نکتهٔ جالب این محصول برای خود من این بود که امکان این وجود داره که از فیلامنتهای (مواد) مختلفی برای پرینت استفاده بشه. فیلامنتهایی مثل پلاستیک، چوب، شبهفلز و حتا شکلات! که در مثالهایی که برای من زدن جذابترینش شکلات بود!
فکر کنید پرینتری داشته باشید که بتونید باهاش شکلاتهایی با شکلهای دلخواهتون پرینت بگیرید! برای من که خیلی جالب بود. اگر برای شما هم جالب بود و دوست داشتید که اطلاعاتی در مورد این محصول کسب کنید میتونید از طریق تلگرام به ایشون پیام بدید.
پینوشت:
یک اتفاق خوب در راهه. «گرد همایی بزرگ برنامهنویسان ایران». سال گذشته این همایش تحت عنوان «همایش PHP ایران» برگزار شد. ولی امسال تصمیم گرفته شده که با دید وسیعتری به جامعهٔ کلی برنامهنویسهای ایران نگاه بشه و محدود به زبان پیاچپی نباشه.
مهلت ارسال موضوع و چکیدهٔ آثار تا ۱۰ خرداد هست و مهلت ارسال آثار تا یک ماه بعد، یعنی ۱۰ تیرماه. در نهایت خود رویداد هم در تاریخ ۲۸ مرداد در تهران برگزار میشه. اگر پایهٔ فعالیتهای اجتماعی در حوزه تخصصیتون هستید بیاید تا دور هم باشیم. من هم به احتمال خیلی زیاد شرکت میکنم.
برای دریافت اطلاعات کاملتر به سایت رسمی همایش مراجعه کنید و توضیحات کامل رو بخونید.
شاد باشید.
یک عده هستن که بهشون میگن پروانهای. اشتباه نکنید؛ قضیه ربطی به عشق و عاشقی و احساسی بودن نداره. موضوع بر سر «بیماری پروانهای» هست. طبق آمار، از هر یک میلیون بچهای که متولد میشه ۵۰ تاشون به این بیماری مبتلا هستن. این بیماری، یک بیماری کمیاب ژنتیکی هست و لازمه که ما بیشتر در موردش بدونیم، چون عدهای از مبتلایان به این بیماری در بین ما زندگی میکنن و ما در مقام یک انسان در بهبود زندگی اونها وظیفه داریم.
بیماری پروانهای چیه؟ اسم علمی بیماری «اپیدرمولیز بولوزا» هست که به خلاصه بهش EB هم میگن. در این بیماری اینطور که من فهمیدم پیوندی بین لایههای پوست وجود نداره و همین موضوع باعث شکنندگی پوست میشه و هر تماس یا خراشی میتونه باعث به وجود اومدن تاول و زخمهای وسیع بشه. به دلیل همین شکنندگی شدید پوست هست که به این بیماران «پروانهای» میگن. پوست پروانهایها دقیقا مثل بال پروانه شکننده و آسیب پذیر هست.
پروانهای ها همیشه با زخم ها و تاولهای دردناک، زندگی رو تجربه کردن. اینطور که من متوجه شدم این بیماری متاسفانه درمان خاصی نداره و عمدهٔ اقدامات درمانی به کاهش علایم و جلوگیری از بروز تاولها و بهبود کیفیت زندگی محدود هست. بیماران پروانهای باید همیشه پانسمان بشن و همین پانسمان درد و هزینهٔ زیادی رو به اونها تحمیل میکنه.
خیلی از چیزهای همیشگی زندگی ما برای پروانهای ها تبدیل شده به آرزو. یک پروانهای میگفت:
آرزو به دلم مونده وقتی میگم شب بخیر، مثل بقیه آدم ها پتو رو بکشم روی خودم و بخوابم و نیاز نباشه به زخمهام پماد بزنم.
یک پدر که خودش یک فرزند مبتلا به EB داره همت کرده و «خانهٔ ایبی» رو تاسیس کرده و بنیاد امور بیماریهای خاص هم اون رو تحت پوشش قرار داده. خوشبختانه وزیر بهداشت هم باهاشون ارتباط برقرار کرده.
اما ما برای پروانهای ها چه کارهایی میتونیم بکنیم؟ خیلی کارها. اولا که به هر مقداری وسعمون میرسه از نظر مالی، میتونیم به «خانهٔ ایبی» کمک کنیم. درسته که وزارت بهداشت داره حمایت میکنه اما طبق بررسیهای من این حمایتهای وزارت بهداشت تنها بخش کمی از هزینهها رو پوشش میده و هنوز به کمکهای مردمی نیاز هست. اما مهمتر از پول، کمک فرهنگی هست.
ما باید جامعه رو آگاه کنیم که همچین بیماریای وجود داره و این بیماران، زندگی رو خیلی دردناکتر از ما تجربه میکنن. ما نباید با ناآگاهی باهاشون مواجه بشیم. بیماری پروانهای ها واگیر نداره و ژنتیکی هست. من توی این یکی دو روزی که دارم برای نوشتن این مطلب در مورد ایبی مطالعه میکنم متوجه شدم که در بین این پروانهها آدمهای موفق هم هست که تلاش کردن، درس خوندن به جایی رسیدن. فرق اونها با ما اینه که اونها جسم شکنندهای دارن. با برخورد ناصحیح و از روی ناآگاهی دل اونها رو نشکنیم!
سایت و اطلاعات بانکی خانهٔ ایبی:
سایت خانهٔ ایبی: www.eb-home.ir
بانک سینا – شعبه ملاصدرا – کد ۳۶۶
شماره حساب: ۱-۱۰۰۱۰۱۴۵-۸۱۶-۳۶۶
شماره کارت بانکی: ۶۳۹۳۴۶۱۰۲۳۸۴۰۹۴۷
شماره شبا: IR300590036681610010145001
به نام بنیاد امور بیماری های خاص(گروه حمایت از بیماران ای بی)
به امید روزی که بشر دستش به درمان این بیماریها هم برسه. ما امیدمون رو از دست نمیدیم.
به طور اتفاقی یک سری عکس دیدم که در اون انسانهایی که از ظاهر اونها اینطور بر میاد که از قبایل آفریقا باشن دارن از تلفن همراه استفاده میکنن. البته چیز عجیبی نیست و اونها هم علیرغم اینکه زندگی قبیلهای دارن به جامعه جهانی پیوستن.
ما در زمانی زندگی میکنیم که تکنولوژی های ارتباطی و رسانهها پشت هیچ دیواری منتظر نمیمونن و بی رحمانه جوامع رو فتح میکنن. ولی در همین دوران هستن هنوز کسایی که فکر میکنن میتونن با فیلتر و سانسور، جلوی اطلاعرسانی بایستن!
روزی برای ما سخت خواهد بود اینکه برای فرزندانمون و نوههامون توضیح بدیم که «در زمان جوانی ما عدهای بودن که پول میگرفتن تا اینترنت و شبکههای اجتماعی و ابزارهای ارتباطی رو فیلتر کنن!» در حالی که در همون روزگار کشورهای پیشرفتهتر روز به روز اینترنت رو آزادتر و سریعتر میکردن تا دسترسی به منابع راحتتر باشه و علم با سرعت بیشتری پیشرفت کنه.
شاد باشید و بهروز
اگر سری به ویکیپدیا زده باشید با پیغامی مواجه میشید که میگه: «بیاید ویکیپدیا رو به ماه ببریم». طبق توضیحات خود بنیاد ویکیمدیا ایدهٔ کلی اینه که یک گروه از دانشمندان آلمانی دارن برنامهریزی میکنن برای اینکه یک کاوشگر به ماه بفرستن و میخوان که این کاوشگر ویکیپدیا رو هم با خودش ببره! به امید اینکه اگر موجودات فرازمینی وجود دارن شاید یک روزی این پیام ما به دستشون برسه و راهی برای ارتباط با ما پیدا کنن. جالبه! نه؟
ناسا در سال ۱۹۷۷ دو کاوشگر وویجر ۱ و ۲ رو با هدف مطالعه زحل و مشتری به فضا فرستاد و در اونها یک لوح طلایی قرار داد که حاوی اطلاعاتی مثل، تمدن بشری ما زمینیها، صداهایی از زمین، آدرس زمین در منظومه شمسی و چیزهایی از این دست بود. بعد از این که ووبجرها ماموریت مطالعاتیشون تمام شد در فضا رها شدن تا حامل پیام ما زمینیها در فضا باشن. تصور کنید اگر موجوداتی در یک گوشهٔ دیگه از این کیهان پهناور وجود داشته باشن و از این طریق با ما ارتباط برقرار کنن چقدر شگفت انگیز خواهد بود.
حالا ویکیپدیا از مشارکتکنندهها دعوت کرده تا ویکیپدیای پونزدهسالهٔ ما رو آمادهٔ این سفر طولانی بکنن. این پروژه فعلا در حد برنامهریزی هست و در حال حاضر باید تصمیم گرفته بشه که اطلاعات روی چه سخت افزاری و با چه فناوری و تکنیکی ذخیره بشه، چه اطلاعاتی از ویکیپدیا روی این فضا قرار بگیره و تصمیماتی از این دست. اگر توانایی و علاقهٔ مشارکت در این پروژه رو دارید حتما از این صفحه در بحث و گفتگو شرکت کنید.
این پروژه قراره در چهار فاز انجام بشه:
چالشهای زیادی سر راه این پروژه قرار داره که در ویکیمدیا میتونید با اونها آشنا بشید و در موردشون فکر کنید.
شاد باشید و امیدوار
اوبونتو توزیعی هست که من باهاش وارد دنیای لینوکس شدم و هنوز هم علیرغم اینکه توزیعهای متنوعی رو امتحان کردم سیستم عامل مورد استفاده و محبوبم مونده. من بر اساس یک عادت قدیمی فقط نسخههای LTS این توزیع رو نصب میکنم و این یعنی اینکه از آخرین باری که سیستم عاملم رو نصب کردم تا امروز ۲ سال میگذره. دو سال پیش «بُز قابل اعتماد» به کامپیوتر من اومد و تا امروز همراهم بود و حالا «سنجاب آفریقاییِ مهماننواز».
اگر توضیحات بالا براتون مفهوم نیست اجازه بدید یکم توضیح بدم:
سیستم عامل گنو/لینوکس تحت توزیعهای مختلفی منتشر میشه. یعنی چی؟ یعنی اینکه شرکتها و آدمهای زیادی در دنیا، از هستهٔ آزاد گنو/لینوکس استفاده کردن و ابزارها، نرمافزارها، تنظیمات و چیزهای مختلفی رو بصورت سفارشی بهش اضافه کردن و یک «توزیع» به وجود آوردن. اوبونتو یکی از اون توزیعهاست. اوبونتو در آپریل و اکتبر هرسال یک ورژن جدید میده. نسخههایی که در آپریل سالهای زوج منتشر میشه بصورت طولانی مدت پشتیبانی میشه که بهشون «LTS» میگیم. به این معنی که برای دسکتاپ ۳ سال و برای سرور ۵ سال پشتیبانی رسمی میشن و سایر ورژنها پشتیبانیشون کوتاه مدت (یکساله) هست. اسم نسخههای اوبونتو شامل اسم یک حیوان و یک صفت برای اون حیوان هست که هر دو با یکی از حروف الفبا شروع میشن. مثل نسخهٔ فعلی که Xenial Xerus هست. این حروف الفبا هم در هر نسخه جلو میره. مثلا نسخه فعلی با X شروع شده و نسخهٔ بعدی با Y خواهد بود.
و حالا اوبونتو ۱۶.۰۴ با نام سنجاب آفریقایی مهماننواز (Xenial Xerus) منتشر شده تا چند سال مهمان کامپیوترهای ما باشه و طعم آزادی رو باهاش بچشیم (:
شاد باشید و آزاد
پینوشت:
نکتهای که در مورد بعضی ترجمههای فارسی این توزیع دیدم این بود که این توزیع رو «موش خرمای مهماننواز» ترجمه کرده بودن که فکر میکنم اشتباه باشه.
امید عزیز در مطلب قبلی کامنت گذاشته بود و پیشنهادات خوبی رو مطرح کرده بود. یکیش این بود که «چرا کانال تلگرام یا خبرنامه ندارم». واقعیتش اینه که از زمانی که وبلاگ رو راه انداختم یک کانال تلگرام برای انتشار خبر مطالب جدید وجود داشته، ولی هر چی فکر میکنم نمیدونم که چرا لینکش رو تا حالا توی همین وبلاگ نذاشتم! ممنونم از امید برای یادآوری. این هم لینک کانال این وبلاگ در تلگرام. در این کانال هیچ تبلیغ یا اسپمی ارسال نخواهد شد و فقط اخبار مربوط به انتشار مطالب به اشتراک گذاشته میشه.
اما دو تا اتفاق دیگه هم برای وبلاگ افتاده. اولیش اینکه این وبلاگ در افرانت میزبانی میشد و down time ها از حد گذشته بود. خیلی سریع دست به کار شدم و یک سرور مناسب تهیه کردم و وبلاگ رو به اونجا منتقل کردم تا شاید اوضاع بهتر بشه. تا الان هم وضعیت رضایتبخش بوده. امیدوارم همینجوری ادامه داشته باشه.
اما از همهٔ اینها مهمتر اینکه وبلاگ رو از این به بعد روی پروتکل امن HTTPS در اختیار خواهید داشت تا مشت محکمی باشه بر دهان سانسورچی! تشکر میکنیم از «گروه تحقیقات امنیت اینترنت» که پروژهٔ «Let’s Encrypt» رو راه انداخت با این هدف که امنیت و حریم خصوصی فقط متعلق به کسایی که پول میدن نیست و همه بصورت آزاد میتونن از امنیت بهرهمند بشن. ما هم از این حقمون استفاده میکنیم.
و در نهایت یک تشکر ویژه میکنم از جادی عزیز که لطف داشت و وبلاگ من رو در وبلاگش معرفی کرد. امیدوارم بتونم مطالبی ارائه کنم که مفید باشه. اگر چیزهایی که میدونیم رو در اختیار بقیه قرار بدیم قطعا دنیا جای بهتری برای زندگی خواهد بود.
شاد باشید و سلامت